لحظه تحویل سال 1393

امسال سالِ اسبــِ.
لحظه تحویل سال به ساعت رسمی جمهوری اسلامی ایران
ساعت 20 و 27 دقیقه و 7 ثانیه روز پنج شنبه 29 اسفند 1392 هجری شمسی
مطابق 18 جمادی الاولی 1435 هجری قمری و 20 مارس 2014 میلادی
دانلود تقویم سال 1393 هجری شمسی



امسال سالِ اسبــِ.
لحظه تحویل سال به ساعت رسمی جمهوری اسلامی ایران
ساعت 20 و 27 دقیقه و 7 ثانیه روز پنج شنبه 29 اسفند 1392 هجری شمسی
مطابق 18 جمادی الاولی 1435 هجری قمری و 20 مارس 2014 میلادی
دانلود تقویم سال 1393 هجری شمسی


به دنبال خدا نگرد خدا
در بيابان هاي خالي از انسان نيست
خدا در جاده هاي تنهاي بي انتها نيست
به دنبالش نگرد
خدا در نگاه منتظر کسي است که به دنبال خبري از توست
خدا در قلبي است که براي تو مي تپد
خدا در لبخندي است که با نگاه مهربان تو جاني دوباره مي گيرد
خدا آن جاست
در جمع عزيزترين هايت
خدا در دستي است که به ياري مي گيري
در قلبي است که شاد مي کني
در لبخندي است که به لب مي نشاني
خدا در بتکده و مسجد نيست
گشتنت زمان را هدر مي دهد
خدا در عطر خوش نان است
خدا در جشن و سروري است که به پا مي کني
خدا را در کوچه پس کوچه هاي درويشي و دور از انسان ها جست و جو مکن
خدا آن جا نيست
او جايي است که همه شادند
و جايي است که قلب شکسته اي نمانده
در نگاه پرافتخار مادري است به فرزندش
در نگاه عاشقانه زني است به همسرش
بايد از فرصت هاي کوتاه زندگي جاودانگي را جست
زندگي چالشي بزرگ است
مخاطره اي عظيم
فرصت يکه و يکتاي زندگي را
نبايد صرف چيزهاي کم بها کرد
چيزهاي اندک که مرگ آن ها را از ما مي گيرد
زندگي را بايد صرف اموري کرد که مرگ نمي تواند آن ها را از ما بگيرد
زندگي کاروان سرايي است که شب هنگام در آن اتراق مي کنيم
و سپيده دمان از آن بيرون مي رويم
فقط چيزهايي اهميت دارند
چيزهايي که وقت کوچ ما از خانه بدن با ما همراه باشند
همچون معرفت بر خدا و به خود آيي
دنيا چيزي نيست که آن را واگذاريم
دنيا چيزي است که بايد آن را برداريم و با خود همراه کنيم
سالکان حقيقي مي دانند که همه آن زندگي باشکوه هديه اي از طرف خداوند و بهره خود
را از دنيا فراموش نمي کنند
کساني که از دنيا روي برمي گردانند
نگاهي تيره و يأس آلود دارند
آن ها دشمن زندگي و شادماني اند
خداوند زندگي را به ما نبخشيده است تا از آن روي برگردانيم
سرانجام خداوند از من و تو خواهد پرسيد: آيا «زندگي» را «زندگي کرده اي»؟
خیمه ماه محرم زده شد بر دل ما / باز نام تو شده زینت هر محفل ما
جز غم عشق تو ما را نبود سودایی / عشق سوزان تو آغشته به آب و گل ما . .
تا بال و پر عشق به جانم دادند / در وادی عاشقان مکانم دادند
گفتم که کجاست کعبه اهل ولا / درگاه حسین را نشانم دادند
ایام سوگواری حسینی تسلیت باد
گویند “می” نمی شود از راه گوش خورد
من “یا حسین” می شنوم مست می شوم . . .
عاشورا و تاسوعای حسینی بر شما شیعه ی حسینی تسلیت باد
اگر از غربت غم های زینب با خبر باشی
و تو در راه بی پایان اسیر همسفر باشی
اگر باور کنی بی شک کنار خیمه گاهی تو
بسوزی تا ابد شاید که داغ شعله ور باشی
اگر باشی در آن میدان میان نیزه و شمشیر
به خون آغشته باشی تو اگر خونین جگر باشی
تجسم میکنی شاید که همراه اباالفضلی
بیا از جان دل بگذر که تو حر دگر باشی
تو آن حسی که دریا را به هر موجی بلرزانی
بیا برخیز تا یک شب سبک بال سحر باشی
چه می گویی تو ای خسته ببین چشمان عاشق را
که زیبا می چکد اشکی که تو مشک دگر باشی
شاعر: اقبال نوری
